love
| ||
|
مادر شهید همّت نقل می کند: پس از انجام کارهای مقدّماتی در دی ماه ۱۳۶۰ بود که ابراهیم با یک دست لباس سپاه و همسرش نیز با یک لباس ساده سر سفره عقد حاضر شدند و آقای روحانی، امام جمعه اصفهان، خطبه عقد آنها را خواند. با مهریه ی یک جلد کلام الله مجید، یک جلد نهج البلاغه و بیست و هفت تومان پول. همان شب دست زنش را گرفت و او را به خانه خودمان آورد، عجب شبی بود. من و پدرش توی اتاق نشسته بودیم که متوجه صدای گریه اش شدیم. زار زار گریه می کرد، با خودم گفتم: «آخه چی شده؟ مگه امشب شب زفاف نیست؟» به پدرش گفتم: «چرا اینقدر بی تابی می کند؟» او هم متحیر مانده بود. دلم طاقت نیاورد، بلند شدم و رفتم از لای در نگاه کردم. دیدم رختخواب را جمع کرده یک گوشه، سجاده اش پهن است و مشغول راز و نیاز با خدای خویش است. خانمش هم کناری نشسته بود و نمی دانم قرآن یا مفاتیح بود که در دامنش بود. هر کاری کردم رویم نشد در را باز بکنم و به او بگویم: «مادر التماس دعا، منو هم دعا کن». ساعت یازده شب بود، تا پنج صبح ناله می زد و من صدایش را می شنیدم که می گفت: «العفو، العفو، الهی العفو.» صدای ضجه های او قلبم را می سازند. تا خود صبح گریه کرد، طوری که صبح با چشمهای قرمز و متورّم آمد و صبحانه خورد. بعد هم با همسرش به گلزار شهدای شهرضا رفتند و پس از آنکه دیداری با شهدا تازه کردند، برای زیارت به قم و از آنجا به پاوه رفتند، زیرا عملیاتی در پیش بود و باید هر چه زودتر خودش را می رساند. دوستان آیا آغاز زندگی مشترک ما نیز شبهاتی به شهدا دارد؟ زن و شوهر پیری با هم زندگی می کردند . پیرمرد همیشه از خرو پف های همسرش شکایت داشت و پیرزن هرگز زیر بار نمی رفت و گله های شوهرش رو به حساب بهانه گیری او می گذاشت…..
شوهر مریم چند ماه بود که در بیمارستان بستری بود. بیشتر وقت ها در کما بود و گاهی چشمانش را باز می کرد و کمی هوشیار می شد. اما در تمام این مدت، مریم هر روز در کنار بسترش بود….
«می دونی چی می خوام بگم؟» مریم در حالی که لبخندی بر لب داشت، گفت: «چی می خوای بگی عزیزم؟»
![]() 8 مهارت ضروری برای ارتباطات مردمی
برای برقرار کردن ارتباط موثر با دیگران نیاز به مهارتهای مردمی و اجتماعی دارید که در زیر به 8 مورد از ضروریترین این مهارتها اشاره میکنیم. آدمها نه تنها دارای شکلها و سایزهای مختلفی هستند، بلکه انواع و اقسام شخصیتها را هم دارند. تفاوتهای آدمها با همدیگر درست به اندازه شباهتهای آنها به هم است. برای اینکه بتوانید به بهترین نحو با آدمها ارتباط برقرار کنید، باید با سبک و سیاق خاص هرکدام، زبان خاصشان، حالات و اشارات و سرعت و تن صدای خودشان با آنها ارتباط برقرار کنید.
1. درک دیگران
آدمها نهتنها دارای شکلها و سایزهای مختلفی هستند، بلکه انواع و اقسام شخصیتها را هم دارند. تفاوتهای آدمها با همدیگر درست به اندازه شباهتهای آنها به هم است. برای اینکه بتوانید به بهترین نحو با آدمها ارتباط برقرار کنید، باید با سبک و سیاق خاص هرکدام، زبان خاصشان، حالات و اشارات و سرعت و تن صدای خودشان با آنها ارتباط برقرار کنید.
پس از کجا باید بفهمید چطور میتوانید به بهترین نحو با کسی ارتباط برقرار کنید؟ باید با آنها وقت بگذرانید! نباید انتظار داشته باشید با کسی که تازه آشنا شدهاید بتوانید طی یک دقیقه صمیمانه حرف بزنید. درک یک موضوع زمان میبرد—چه آن موضوع موضوعی علمی باشد و چه اجتماعی.
2. ابراز مشخص افکار و احساسات
مغز ما مقدار مشخصی اطلاعات را میتواند در یک زمان دریافت کند. در هر ثانیه ما با بمبارانی از پیامها روبهرو هستیم و به همین دلیل پیامی که به دیگران میرسانید باید مشخص و واضح باشد.
برای اینکه مطمئن شوید کمترین مدت زمان لازم برای ابراز افکار و احساساتتان را به طریق درست صرف میکنید، خیلی خوب است که برای ارتباطتان برنامهریزی داشته باشید—مهم نیست که با چه روشی میخواهید ارتباط برقرار کنید.
3. وقتی نیازهایتان برآورده نمیشود، اعتراض کنید
اعتراض کردن برای اطمینان از اینکه نیازهایتان برآورده میشوند—چه در روابط کاری و چه اجتماعی—بخش مهمی از یک رابطه است.
اما پنج راه وجود دارد که میتوانید در ارتباط و گفتگویتان به جای اینکه خشن به نظر برسید، قاطع دیده شوید: با تمرین رفتارتان قبل از برقراری ارتباط و گفتگو؛ با تکرار گفتگو؛ درخواست فیدبک منفی؛ توافق آزمایشی با فیدبک منفی؛ و ایجاد مصالحه عملی.
قاطعیت ابزار بسیار مفیدی در ارتباط است. کارایی این ابزار بسته به موقعیت است و درست نیست که در همه موقعیتها قاطع باشید. به خاطر داشته باشید، استفاده ناگهانی از قاطعیت ممکن است در نظر دیگران خشونت به نظر برسد.
4. درخواست فیدبک از دیگران و ارائه فیدبک در مقابل
درکنار تکنیک قاطعیت، دادن و گرفتن فیدبک یک امر مهم در مهارتهای ارتباطی است که اگر بخواهید روابط کاری طولانیمدت و بادوامی ایجاد کنید حتماً باید آن را یاد بگیرید.
یک روش برای ارائه فیدبک مفید این است که ابتدا تمجید کرده و بعد از آن توصیهها و پیشنهادات عملی برای بهبود وضعیت ارائه کنید و بعد دوباره آن را با تحسین و تمجید صادقانه جمعآوری کنید.
در این مورد هم باید به خاطر داشته باشید که صداقت دیدگاهی نسبی و فردی است. خصوصیتی در کسی که ممکن است به نظر شما ناخوشایند بیاید، ممکن است دیدگاه فردی دیگر عالی و ایدآل به نظر برسد.
5. تاثیر گذاشتن بر افکار و اعمال دیگران
همه ما فرصت این را داریم که بر افکار و اعمال دیگران اثر بگذاریم. ما این قدرت را داریم که نحوه فکر کردن و عمل کردن دیگران را شکل دهیم.
از یک چیز ساده مثل لبخند زدن و سلام کردن بعنوان راهی برای تاثیر گذاشتن بر روحیه دیگران تا الگو شدن برای دیکران در شرایط سخت، راههای زیادی برای تحتتاثیر قرار دادن افکار و اعمال دیگران دارید.
یادتان باشد که یک نگرش منجر به یک احساس میشود که در مقابل به عمل میانجامد. شما باید نگرشها را شکل دهید تا بتوانید اعمال آنها را پیشبینی کنید.
6. رو کردن مشکلات و تعارضات و حل کردن آنها
ممکن است کارمندانتان خصومتی پنهان در دلشان از شما انباشته باشند و تازمانیکه نفهمید این مشکلات چه هستند، نخواهدید توانست به خوبی با آنها کنار بیایید.
خجالتآور و تحقیرآمیز است و نیاز به صبر و حوصله بسیار دارد تا به حالت دفاعی نروید و به دیگران فرصت دهید نگرانیها، ناامیدیها و عصبانیتهایشان را رودررو ابراز کنند اما با این روش میتوانید فرصت پیدا کنید همه چیز را درست کنید یا به آنها کمک کنید سوءتفاهماتشان برطرف شود.
7. همکاری با دیگران به جای تنها انجام دادن کارها
اینکه یاد بگیرید با همکاری دیگران کارهایتان را انجام بدهید، نقش بسیار مهمی در رشد و پیشرفت کارتان خواهد داشت.
سریعترین راه برای اینکه خودتان را زیر کوهی از جزئیات و حجم کار مدفون کنید این است که سعی کنید همه کارها را خودتان انجام دهید. تقسیم کردن حجم کاری با دیگران هوشمندانهترین اقدام است. دلیل آن این است: استفاده از مهارتها و تواناییهایتان و اجازه دادن به دیگران برای بالا بردن حجم کار شما. شما آنها را آموزش میدهید تا کارهایی که خودتان انجام میدهید را انجام دهند و خودتان کار دیگری انجام میدهید.
درسی که از این نکته میگیرید ساده است: اگر بخواهید همه کارها را خودتان انجام دهید، زیر حجم کار مدفون خواهید شد. پس به دیگران کاری که باید انجام دهید را آموزش دهید و خواهید دید که چقدر کارتان پیشرفت خواهد کرد.
8. تعویض دنده وقتی روابط دیگر کارایی ندارند
بعضی وقتها لازم است که دست بکشید و بروید. بعضی وقتها باید از شر بار ناسالم خودتان را خلاص کنید. و بعضی وقتها لازم است قدمهایی بزرگ بردارید تا تعادل و شتاب حرکت خودتان را بازیابید.
پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.
خداوندا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیرانم که به وجد نیاید کسی از نبودنم شیر نری دلباختهی آهوی ماده شد.
شیر نگران معشوق بود و میترسید بوسیله حیوانات دیگر دریده شود. گردنی مانند مخمل سرخ و بدنی زیبا و طناز داشت. پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون… بعد از یک ماه پسرک مرد… وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر
پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد… دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده… دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد… میدونی چرا گریه میکرد؟ چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد! جوانی می خواست زن بگیرد به پیرزنی سفارش کرد تا برای او دختری پیدا کند. پیرزن به جستجو پرداخت، دختری را پیدا کرد و به جوان معرفی کرد وگفت این دختر از هر جهت سعادت شما را در زندگی فراهم خواهد کرد. جوان گفت: شنیده ام قد او کوتاه است
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |